دلایل حساسیت ایران روی جمهوری آذربایجان که تا قرن ۱۸ میلادی بخشی از خاک خودش بود، چیست؟ / احیای برجام و رفع تحریم‌ها چگونه می‌تواند روابط تهران – باکو را تقویت کند؟

به لطف موقعیت جغرافیایی، آذربایجان از اهمیت استراتژیک زیادی برای ایران برخوردار است، چرا که در واقع راه تماس ایران با روسیه محسوب می‌شود. علاوه بر این، اشتراکات فرهنگی و عقیدتی نیز همواره عامل مهمی برای تمرکز ایران روی قفقاز بوده است. امنیت مشترک و همکاری‌های اقتصادی بویژه در زمینه انرژی، فرصت‌های بزرگی را برای تقویت روابط تهران – باکو فراهم می‌کند، همانطور که اجرای دوباره توافق هسته‌ای [برجام] و رفع تحریم‌ها علیه ایران می‌تواند خوش بینی‌ها در این باره را افزایش دهد.

الجزیره نوشت: روابط بین ایران و آذربایجان بر پایه همکاری، رقابت و درگیری استوار است و این مساله ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و تاریخی دارد. در اینجا به بررسی پیچیدگی‌های رابطه بین این دو کشور و دلایل تنش میان آن‌ها می‌پردازیم.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: به لطف موقعیت جغرافیایی، آذربایجان از اهمیت استراتژیک زیادی برای ایران برخوردار است، چرا که در واقع راه تماس ایران با روسیه محسوب می‌شود. علاوه بر این، اشتراکات فرهنگی و عقیدتی نیز همواره عامل مهمی برای تمرکز ایران روی قفقاز بوده است. موانع رابطه بین ایران و آذربایجان اساسا به طبیعت ساختار سیاسی نظام حاکم در هر دولت و تعارض گرایش‌های سیاست خارجی آن‌ها باز می‌گردد. از جمله دلایل اصلی که مانع از بهبود روابط مشترک باکو و تهران می‌شود، مشکل اقلیم قره باغ و موضع ایران نسبت به آن، رقابت منطقه‌ای و بین المللی در جنوب قفقاز و تمایل باکو به تحکیم روابطش با محوری است که تهران آن‌ها را دشمن خود دانسته و نفوذش در منطقه را تهدیدی برای امنیت ملی خود می‌داند. با وجود موانع، امنیت مشترک و همکاری اقتصادی، بویژه در زمینه انرژی، فرصت‌های زیادی را برای تقویت روابط آن‌ها فراهم می‌کند.

پیچیدگی‌های ژئوپلتیک

پیچیدگی شرایط ژئوپلتیک دولتی مثل آذربایجان، به خاطر دولت‌های همسایه‌ای با وزنه سیاسی و اقتصادی سنگین، نظیر روسیه، ترکیه و ایران است، آنچه که سیاستمداران در اذربایجان را به اتخاذ اقدامات مختلفی برای ایجاد توازن در منافع وا می‌دارد.

تلاش برای ایجاد توازن، بُعد گزینشی را به روابط خارجی باکو داده است، تا آنجا که همزمان با عضویت در سازمان‌های اروپایی، در سازمان همکاری‌های اسلامی و دولت‌های مستقل نیز عضو است و روابط محکمی با ناتو و اسرائیل دارد.

در این میان، روابط ایران و آذربایجان از درگیری آذربایجان-ارمنستان دور نیست. با مراجعه به روابط ایران و اذربایجان باید این مساله را در نظر بگیریم که اذربایجان یک دولت تولید کننده نفت و گاز است و همین مساله فرصت خوبی برای رشد ان فراهم می‌کند، اما همین امر موجب رقابت‌های بین المللی و فشار قدرت‌های خارجی برای حضور در اذربایجان می‌شود؛ آنچه که حساسیت زیادی برای ایران ایجاد کرده و ان را تهدیدی برای خود می‌داند.

در حالی که اذربایجان تصمیم دارد با خروج از نفوذ روسیه و پیوستن به محور غربی و ارتباط دادن منافع خود با ناتو، امنیتش را تقویت کند، ایران در مقابل و در طول دهه‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در مسیری متضاد با سیاست خارجی اذربایجان حرکت می‌کند و به دنبال نزدیکی به روسیه و دوری از محور آمریکاست.

نزدیکی آذربایجان با پیمان ناتو، باعث ایجاد یک دغدغه امنیتی برای ایران شده، بویژه آنکه منافع ایران مستقیما به منطقه جنوب قفقاز مرتبط است که تا قرن هفده بخشی از خاک ایران بوده و به مرور زمان در قرن هجدهم، تحت سیطره امپراطوری روسیه و سپس اتحاد شوروی درآمده است و در نهایت، با فروپاشی شوروی، به دولت مستقلی تبدیل شده است.

فروپاشی اتحاد شوروی باب گسترده‌ای را برای بالا رفتن طمع تعدادی از ابر قدرت‌ها برای پر کردن خلأ امنیتی ایجاد شده در قفقاز گشود و ثروت‌های نفتی عظیم این منطقه، از عوامل مهمی بود که موجب رقابت بین قدرت‌های منطقه‌ای و بین المللی در قفقاز شد.

اهمیت منطقه قفقاز برای قدرت‌های بین المللی و منطقه‌ای به این شرح است:

** علاوه بر اهمیت استراتژیک و ژئوپلتیک، قفقاز اهمیت جغرافیایی اقتصادی هم دارد.

** قفقاز یک پازل نژادی و ملی را در خود دارد، به این معنی که بیش از ۵۰ گروه نژادی در این منطقه سکونت دارند.

** راهی برای ارتباطات زمینی و مسیر‌های راه آهن است که خطوط انتقال انرژی و برق و خطوط نفت و گاز در آن امتداد یافته است.

** اسلام و مسیحیت در قفقاز با یکدیگر مجاورت دارد.

** حلقه وصل بین آسیا و اروپاست، که از شرق به دریای خزر، از غرب به دریای سیاه، از شمال به صحرای جنوبی روسیه و از جنوب به ایران و ترکیه مرتبط است. بر این اساس، این منطقه از ناحیه شمال-جنوب و از شرق-غرب دو قاره آسیا و اروپا را به هم پیوند می‌دهد. همانطور که قفقاز همواره مسیری برای ارتباط شرق با غرب بوده و نقش محوری در تکمیل راه ابریشم را داشته است.

** برخورد تمدن‌های قدیمی؛ قفقاز نقطه تلاقی تمدن‌هایی است که از ایران، یونان، چین، ترکیه، روسیه و اروپا امدند.

ایران در جنوب قفقاز

سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز مبتنی بر سیاست روسیه در منطقه است که بر این اصول استوار است:

** به عقیده روسیه، درگیری داخل مرز‌های شوروی سابق مسئولیت مستقیم آن بوده و به منافع حیاتی اش ارتباط دارد.

** در رقابت با قدرت‌های منطقه ای، روسیه جنوب قفقاز را میدان اختصاصی نفوذ خود دانسته و با حساسیت شدیدی در قبال مسائل مربوط به آن رفتار می‌کند. از این رو، تعامل جدی با گرجستان داشت که مورد حمایت آمریکاست.

** تمایل آذربایجان برای ترجیح رابطه با غرب و ترکیه و حمایت روسیه از مواضع ارمنستان و نزدیکی ایران به این گرایش.

در این میان، تاثیر ایران در مرز‌های آذربایجان تا قفقاز جنوبی کاهش یافته که دلیل اصلی ان، توجه ایران به مشکلات داخلی بویژه پس از تشدید تحریم‌های آمریکاست. گذشته از اینکه پرونده هسته‌ای در حال حاضر در رأس پرونده‌های سیاست خارجی ایران قرار گرفته است.

موانع روابطه

به طور کلی می‌توانیم چند عامل مهم را بعنوان مانعی سر راه تقویت روابط بین ایران و آذربایجان بدانیم:

** بحران قره باغ و موضع ایران در آن که به عقیده آذربایجان، حامی ارمنستان است.

** ایران گهگاه از ترویج افکار مربوط به قومیت ترک توسط آذربایجان انتقاد می‌کند.

** استقبال باکو از نفوذ ایالات متحده و اسرائیل در منطقه، که این مساله عامل توازنی در برابر محور مسکو-تهران است. پس از فروپاشی شوروی، اسرائیل به سرعت جمهوری‌های مستقلی در آسیای میانه و قفقاز را به رسمیت شناخت و روابط دیپلماتیکی با آن‌ها برقرار کرد. این جمهوری‌ها نیز تلاش کردند تا به دستاورد‌های تکنولوژیکی، سرمایه گذاری و اقتصادی از سوی اسرائیل دست یابند. با توجه به اینکه اسرائیل ایران را تهدیدی برای خود می‌داند، روابط با آذربایجان برای آن اهمیت زیادی دارد.

در سال ۲۰۰۰، ایهود باراک به باکو رفت و از آن درخواست یک پایگاه نظامی برای اسرائیل کرد، در سال ۲۰۰۳ اسرائیل دومین پایگاه اطلاعاتی خود در جنوب آذربایجان را راه اندازی کرد که هدف اصلی آن، جاسوسی علیه ایران بود و همین امر، بر روابط بین ایران و آذربایجان تاثیر منفی گذاشت. به عقیده ایران، حضور ایالات متحده و اسرائیل در جنوب قفقاز، یک تهدید امنیتی برای آن است.

منافع و اشتراکات

** میراث فرهنگی مشترک.

** دین و مذهب، بویژه آنکه اغلب مردم اذربایجان شیعه هستند. اما این عامل آنطور که ایران امیدوار است، تاثیرگذار نیست. پس از استقلال آذربایجان، این اعتقاد در ایران حکمفرما شد که ان کشور می‌تواند به کمک مذهب مشترک، روی این کشور تاثیرات فرهنگی و مذهبی داشته باشد. اما الگوی ایرانی-شیعی مورد استقبال اذربایجان قرار نگرفت، بویژه آنکه اذربایجان ترجیح داد از یک الگوی سکولار و غربی پیروی کند.

** امنیت مشترک.

موضع آذربایجان در قبال پرونده هسته‌ای ایران روشن است که همواره بر حق ایران در برنامه‌های هسته‌ای صلح آمیزش و ضرورت ایجاد راه حلی در این باره تاکید کرده است. همانطور که باکو بوضوح اعلام کرد مخالف استفاده از خاک خود برای اقدام نظامی علیه ایران است.

خلاصه

روابط آذربایجان-ایران از ظرفیت خوبی برای نزدیکی بین دو کشور برخوردار است که مهمترین این ظرفیتها، اشتراکات تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و دینی است.

اما این اشتراکات موانع زیادی نیز پیش روی خود دارد و اشتراکات دینی به تنهایی تا کنون نتوانسته است باعث ایجاد روابط محکمی بین ایران و آذربایجان شود. چه بسا دلیل این امر، طبیعت ساختار سیاسی نظام حاکم در هر یک از دو کشور و همچنین گرایش‌های آن‌ها در سیاست خارجی شان است.

از جمله دلایل اصلی که مانع بهبود روابط مشترک بین ایران و آذربایجان می‌شود، مشکل اقلیم قره باغ و موضع ایران در قبال آن، رقابت منطقه‌ای و بین المللی در منطقه جنوب قفقاز و تمایل دولت باکو به تقویت روابطش با محور مخالف تهران است.

با این حال، امنیت مشترک و همکاری‌های اقتصادی بویژه در زمینه انرژی، فرصت‌های بزرگی را برای تقویت روابط فراهم می‌کند، همانطور که اجرای دوباره توافق هسته‌ای و رفع تحریم‌ها علیه ایران می‌تواند خوش بینی‌ها در این باره را افزایش دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *