شیران ایرانی تا جولان، جولان میدهند
اگر تاریخ یکی دو قرن اخیر ایران و جهان را ورق بزنیم در هیچ کجای آن نمیتوان یافت که ایران نسبت به کشورهای دیگر مخصوصاً همسایگان خود به جهت کشورگشایی و یا چپاول منابع مالی، همچون قدما ترکتازانه به مرز و بومشان یورش برده و به اصطلاح خاک این ممالک را به توبره بکشند. لیکن اگر مخاصمهای درگرفت عموماً بخاطر دفاع از حملههایی بوده که از سوی دیگران صورت پذیرفته است. که در این میان به علت ضعف قوای دفاعی کشور و فقر و نداشتن نیروی نظامی یکدست و آموزش دیدهای که مصلح به سلاحهای روز دنیا بوده باشند، عموماً محکوم به شکست بوده و بالاجبار تن به امضای معاهداتی دادند که ما از آنها با نام معاهدات ننگین یاد میکنیم. پس از انقلاب اسلامی و تحمیل ۸ سال جنگ نابرابری که عموماً دول صنعتی و قدرتمند غربی که در رأس آنها آمریکا قرار داشت با همدستی و همیاری دول مرتجع منطقه در صف مقابل ایران و همدوش صدام حسین قرار گرفتند. که در این میان تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان نیز چنان عرصه را برما تنگ کرده بود که اگر مقاومت و پاکی و زلالی خونهای جوانان این مرز و بوم نبود ممکن بود اکنون بهجای این گربهسان کهن و مغرور و سر بلند در نقشه جهان، گربهای مصلح شده و تکهتکه میراث امروز ما و فرزندان ما میبود. اما همین هجومهای نابرابر و تنها ماندنهای مکرر و مداوم مسئولین کشور رابرآن داشت که به جوانان دانشمند و نخبه ایرانی اعتماد کنند تا با شیوههای مختلف و تکیه بر علم و دانش بومی و هرازگاهی از طریق مهندسی معکوس به پیشرفتهای نائل آیند که نه تنها کشورهای منطقه بلکه کشورهای صاحب صنعت؛ مبهوت مجاهدتهای علمی و عملی این نخبگان بیادعا بشوند.
در عرصههای علوم پتروشیمی، نفت، نانو، سلولهای بنیادی، پزشکی، صنعت راهسازی، سدسازیهای عظیم، ساخت ماهواره و فرستادن آن به فضا، ساخت ماشین آلات پیشرفته و بهروز صنعتی، کشتیسازی و … به پیشرفتهایی دست یافتیم که جهانیان و حتی دشمنان را وادار به اعتراف کرده است که اگر ایرانیها مجال نفس کشیدن داشته باشند میتوانند دروازههای علوم را یکی پس از دیگری باز نموده و کشورشان را به سرمنزل مقصود برسانند. از جمله این علوم که بسیار خیره کننده بوده است میتوان به صنعت صلحآمیز هستهای اشاره نمود که کاملاً بومیسازی شده و هیچ نیازی به بیگانگان نیست تا در مواقع خاص پاپس کشیده و مارا تحت فشار قرار دهند. دیگر ای که در صنعت نظامی و ساخت ماشینآلات دفاعی کشور کار به جایی رسیده است که اکنون میتوانیم حتی بعضی از انواع جتهای جنگی و زیر دریایی و ناو و ناوچههای جنگی را با کمترین وابستگی به دیگران در داخل کشور تولید نماییم. در صنایع موشکی آنقدر پیشرفت کرده ایم که دول غربی و حتی آمریکا که داعیه قدرت اول جهان را یدک میکشد از چنین پیشرفتی به شدت عصبانی بوده و کمر همت را محکم بستهاند تا مارا از مواهب داشتن چنین صنعتی محروم نمایند. اما برخلاف خواستههای نامشروع دشمنان ایران، فرزندان مام وطن ثابت قدم به راهها و اهداف توسعه همه جانبه کشور میاندیشند و با گامهای رو به جلو رو بهسوی توسعه پایدار میهن اسلامی در حرکتند.
حال در این میان بعضی از دول خام اندیش منطقه بهجای اینکه دست در دست کشور مسلمان و برادر دینی خود بدهند و از این پیشرفتها شادمان باشند به همدستی با سیاستمداران کینهتوز غربی پرداخته و در مقابل پیشرفتهای علمی و صنعتی ایران به دسیسهچینی میپردازند. از این رهگذر نه تنها هیچ سودی برایشان حاصل نخواهد گشت بلکه موجبات ضرر و رکود کشوری مثل ایران، که همواره به همسایگان خود به چشم دوست و برادر مینگرد را فراهم مینمایند و دست به تلاشی همهجانبه میزنند تا ایران را به ورطه چالشهایی بزرگ بکشانند.
حال غافل از اینکه چنانچه در منطقه جنگی آغاز شود، و برادران مسلمان منطقه ما نیز بر آتش جنگ بدمند و دامنهاش را گستردهتر کنند بیشک برخلاف تصورات غلطشان و یا القائات غلطی که از سوی دول غربی منتفع از نفت در آنها ایجاد گردیده است؛ بازنده نظام اسلامی و سپاه پاسداران نیستند.بلکه آنگونه که از شواهد بر میآید بازنده اصلی میدان نظامهای عربی منطقه علیالخصوص آلسعود خواهند بود. زیرا سران دول غربی خصوصاً رئیس جمهورایالات متحده آمریکا اقای ترامپ هرگز نسبت به سپاه پاسداران با دید یک نیروی نظامی که حافظ منافع آنهاست و یا اینکه کرور کرور به جیب آنها دلارهای باد اورده سرازیر میکند ،نمینگرند؛بلکه سپاه را به عنوان نیرویی میدانندکه از نظر نظامی و رزمی به شدت قدرتمند بوده و روی پای خود ایستاده است و در مقابل منافع آمریکا و دول غربی فقط به کشور و ملت خود میاندیشد؛و چنانچه از سوی دشمنان تهدیدی را احساس کنندپاسخی سخت و جسورانه خواهند داد.لذا اگر با چنین نیرویی به هر صورتی که سیاستمداران غربی بخصوص آمریکایی کنار بیایند و یا با فاصله مطمئنه از کنارشان رد شوند،برنده میدان خواهند بود.زیرا مجال و فراغت خاطر بیشتری برای سیاستورزی خود در منطقه خواهند داشت.در ضمن جان نیروهای خود را در منطقه حفظ خواهند نمود؛و این به نفع دول غربی و آمریکایی است. زیرا سپاه داعش نیست که به قول ترامپ، هیلاری کلینتون و اوباما آنرا آفریده باشند. حال در کفه دیگر ترازو دول عرب منطقه مخصوصاً عربستان سعودی است،که رئیس دولت آمریکا یعنی آقای ترامپ، بیهیچ پروایی آنها را گاو خطاب کرده و میگوید: تا جایی که این گاو شیرده، شیر دارد باید آن را دوشید. از چنین ادبیاتی تنها میتوان بدین نتیجه رسید که اولاً نگاه سلطهگرانه و از بالا به پایین به اندازهای مشهود است که گویی در مقام مقایسه عقابی با مگسی مورد سنجش قرار بگیرد،در ثانی در نگاه آمریکاییها شیرگاو مهم است نه خودگاو. پس اگر یک روزی به جای آل سعود آل دیگری بتواند همان شیر را بدهد، وگاه توان شیردهی بیشتری هم داشته باشد، آمریکاییها به همین گاو جدید دل میبندند زیرا منطق و عقل حکم میکند که برای آمریکاییها چه فرقی میکند که بر عربستان آلسعود حکومت میکند یا آل فلان.
پس باید نتیجه گرفت که در صورت تنش بیشتر در منطقه و بروز جنگی که نتیجهای جز ویرانگری ممالک اسلامی و تضعیف قوای این ممالک نخواهد داشت، این سپاه پاسداران نیست که بازنده میدان است بلکه بازندهها بعضی از آلهای منطقهاند که با بیتدبیری و توهمات القا شده به آنها چه بسا سلسلههای خانوادگیشان را به پایان میرسانند. آمریکا غولی است که برای نیرومندتر شدن نیازمند به شیر و به عبارتی شیرهی جان ممالک صاحب انرژی است. به عنوان مثال پس از ۸ سال دفاع مقدس صدام را ترغیب میکنند که به کویت حمله نماید و سپس همانند دایهای دلسوزتر از مادر میآیند صدام را کنار میزنند و تمام ثروت، و بهعبارتی محتاطانهتر بیشتر ثروت و اندوختههای کویت و شیوخ کویتی را با یک توهم القا شده به صدام به جیب میزنند. آیا اینان همان هم پیمانان و زمامداران آمریکایی نیستند؟ به عبارتی آیا اینان همان میراثداران و میراثخواران سیاستمداران پیشین مملکت خویش نیستند؟و همان سیاست را دنبال نمیکنند؟ بیشک پاسخ مثبت است. چون ترامپ و گردانندگان کاخ سفید میراثدار همان سیاستمداران پیشین آمریکا هستند با این تفاوت که باتجربهتر از پیشینیان عمل مینمایند. زیرا تجارب آنان را در قاموس سیاست کشورشان بسیار مورد نقد و بررسی قرار دادهاند و سرلوحه کارشان قرار میدهند.
از آن جاییکه این سیاستمداران کهنهکار و قدرتمند آمریکایی برای اینکه در رأس هرم قدرت جهان باقی بمانند و مارا همواره ضعیف نگهدارند از شیوههایی استفاده میکنند که برای جهانیان دلنشین بوده وو برای خودشان سیادت، سروری و ثروت را به ارمغتن بیاورد. آمریکاییها خود را خان جهان و بهعبارتی مدعی العموم جهانیان میدانند. اینان هرازگاهی از عدهای دست نشانده و یا وطنفروش و منفعتطلب ویا شرکای تجاری خود، داعش میآفرینند، القاعده و سایر گروههای ضدبشری را از آستین خویش بدر میآورند که با هماهنگی وئ هدایت خودشان با سردادن شعارهای به ظاهر ضدآمریکایی، منطقه را به خاک و خون کشانده و هوای صاف و آفتابی مناطق نفتخیز و عموماً مسلمان خاورمیانه را غبارآلود یا فراتر از آن تیره و تاریک مینمایند تا بهدور از نگاههای سادهبین و فقر نهادینه شده در مردم منطقه و دست در دست عدهای تنپرور و مرتجع و عموماً بزدلکانوهای انرژی را تحت اختیار خویش گرفته وبا ابرنفتکشهای غولپیکر میلیونها بشکه نفت و سایر کانیهای مهم منطقه را بیهیچ مزاحمتی و حتی بهایی به مملکت خویش سرازیر کرده تاروزبهروز فربهتر و قویتر شده و با استفاده از سودهای نجومی که ازطریق منابع مختلف منطقه ما به جیبهایشان سرازیر میکنند ضربات مهلکتری بر مردم منطقه فرود آورند تابرای همیشه صاحبان انرژی در وضعیتی بس بیمانند بمانند و بمیرند و هراز چندگاهی که به انتخابات داخلی آمریکا نزدیک میشوند یکی از دستپروردگان عزیزشان را به ظاهر نابود میکنند تا افکار عمومی جهان و خصوصاً کشورشان را به نفع حزب و گروه خود هدایت نمایند و پیروز میدان شوند. واندکی پس از پیروزی با سوءاستفاده از ضعف و خود کوچکبینی برخی از دول مرتجع منطقه، گروهی دیگر را از آستین استعمار خویش بدر آورده تا بهانهای برای حضور خود بتراشند و سود سرشار از انرژی ممالک اسلامی را به سوی مملکت خویش روانه نمایند.
حال سوال اینجاست که آیا مسایلی را که شهروندان عادی هر مملکتی که اندکی دارای شناخت سیاسی باشند؛ نسبت به آن واقفند، پادشاه مرتجع عربستان ویا محمدبن سلمان ولیعهد خبرنگارکش عربستان نمیدانند؟
بیشک آنها بهتر از هرکسی بر مسایلی که مطرح گردیده است واقفند. لیکن یا هنوز بر این توهم که با بال دلارهای نفتی میتوان تا ابد بر آسمان پادشاهی عربستان پرواز کرد گیر کردهاند و یا اینکه اعتماد به نفس کافی جهت نه گفتن به آمریکاییها را ندارند که بگویند ما ملل مسلمان میتوانیم دوشادوش یکدیگر و دست در دست یکدیگرمشکلاتمان را حل نموده و از به آتش کشیده شدن منطقه هیچ نفعی عاید مسلمان و غیر مسلمان منطقه نمیشود.
حال اگر کشوری مثل ایران بتواند برداشتههای خود تکیه کرده و به جهانیان اثبات کند که یک قدرت منطقهای است به ناچار میبایست از موقعیت بدست آمده خود دفاع کند تا با نیرنگهای دشمنان و سیاستمداران کشورهای صنعتی و قدرتمند جهان بهزیر کشیده نشود و موقعیت بدست آورده را از دست ندهد.
پس لازمهی ماندن در این جایگاه آنگونه که در طول تاریخ سراغ داریم بهسان سایر قدرتهای جهانی، به بسط و گسترش موقعیت خویش در سایر نقاط جهان نیازمند است. یعنی میبایست خط مقدم خود را بهدور از مرزهای جغرافیایی کشور خود بنا نماییم. و متحدانی را برای خود دست وپا نماییم تا در مواقع خطر بتوانیم از حوزههای مختلف قدرت و مرزهای جغرافیایی خود به خوبی دفاع نماییم.
نگارنده:نعمت اله کردناییج